حجر چیست؟
حجر در معنای لغوی به معنی منع کردن و بازداشتن است. در نگاه قانونی و حقوقی در واقع حجر یعنی اهلیت استیفا داشتن فرد محجور است. اهلیت به معنای داشتن صلاحیت قانونی شخص است. حجر آثاری در پی دارد که حکمی است مبنی بر محجور بودن شخص.
بنابراین حجر یعنی منع کردن فرد محجور برای تصمیم گیری یا مداخله در امور مالی خود منع شود، البته به حکم قانون. منظور از اشخاص محجور یعنی افراد صغیر یا زیر 18 سال، افراد غیر رشید مانند افراد دیوانه و سفیه است زیرا که این افراد فاقد قدرت تصمیم گیری در رابطه با امور مالی خود هستند.
به موجب ماده 1210 قانون مدنی اگر کسی به سن بلوغ رسیده باشد نمی توان بعد از این سن او را محجور نامید مگر آن که جنون یا عدم رشد وی به اثبات برسد. سن بلوغ پسران 15 سال قمری تمام و سن بلوغ دختران 9 سال قمری تمام است. مطابق تبصره دوم همین قانون صغیر زمانی می تواند اموال خود را در تصرف خود بگیرد که بالغ شده باشد و رشد او به اثبات برسد.
محجور به چه کسی گفته می شود؟
محجور در واقع کسی است که در امورات مالی و اقتصادی خود نتواند تصرف کند. البته امروزه در حقوق حجر قلمروی گسترده تری دارد و محدود به امور مالی نمی شود، گرچه بیشتر در موارد مالی محجور بودن مورد توجه قرار می گیرد. از امور غیر مالی می توان به طلاق اشاره کرد.
انواع محجور در قانون
1.صغار : صغیر در معنای لغوی و غیر حقوقی طفل خردسال تلقی می شود، ولی در اصطلاح فقهی و حقوقی به کسی گفته می شود که به سن بلوغ و رشد کامل عقلی نرسیده است. صغیر انواعی دارد :
الف.صغیر ممیز ) صغیری که دارای قوه درک نسبی است و با وجودی که به بلوغ نرسیده باشد قادر است زشت و زیبا و بد و خوب را از هم تشخیص دهد، بر همین اساس می تواند اراده حقوقی داشته باشد.
ب.صغیر غیر ممیز ) صغیری که خرید و فروش را متوجه نمی شود و به همین دلیل خرید و فروش در صلاحیت او نیست.
2.رشد : رشد یعنی شخص توانایی اداره اموالش را به نحو عقلایی داشته باشد. مطابق ماده 1210 قانون مدنی رسیدن صغار به سن بلوغ در صغار دختر 18 سال تمام و در صغار پسر 15 سال تمام مبین رشد است و خلاف آن را نیازمند اثبات است.
طبق نظر هیات عمومی ماده 1210 اصولاً رسیدن به سن بلوغ نشانه رشد و سبب رفع حجر است و ناظر بر کلیه امور صغیر جز امور مالی است. همینطور تبصره 2 ماده فوق الذکر رفع حجر از صغیر در امور مالی منوط به به دو شرط بلوغ و رشد است. البته شخص بالغ نمی تواند قبل از احراز رشد در اموال خود آزادانه دخل و تصرف کند.
غیر رشید یا سفیه در معنای لغوی یعنی جاهل و احمق است و در نتیجه تصرفات مالی او عاقلانه و هوشمندانه نیست. حجر سفیه صرفاً در امور مالی است و در امور غیر مالی مانند طلاق اختیار عمل دارد. در نتیجه معاملات فرد سفیه غیر نافذ است و باطل می شود. مطابق ماده 1214 قانون مدنی معاملات با شخص سفیه مقرر شده است که معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست مگر با اجازه ولی و یا قیم او اعم از اینکه این اجازه قبلاً داده شده باشد یا بعد از انجام عمل.
3.مجنون : مجنون به کسی گفته می شود که قوه عقل و درک نداشته و قوه عقلی او به کلی مختل است. گفتنی است که مجنون و سفیه با هم تفاوت دارند چرا که سفیه عاقل است و فقط از انجام امور مالی منع شده است ولی مجنون فاقد قوه دماعی است.
جنون درجاتی نیز دارد : برخی از مجانین خطرناک بوده و برخی دیگر آرام . بی خطر هستند. البته در حقوق ایران این درجات نادیده گرفته شده است و ماده 1211 قانون مدنی مقرر دانسته است که جنون به هر درجه که باشد موجب محجوریت است.
مجنون خود اقسامی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت :
الف.مجنون دائمی ) مجنون دائمی به طور مستمر دارای جنون است و به موجب ماده 1213 قانون مدنی مجنون دائمی به هیچ وجه نمی تواند تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید حتی اگر ولی یا قیم وی اجازه این کار را داده باشد.
ب.مجنون ادواری ) یعنی شخص گاهی دچار جنون شده و در دیگر مواقع دارای افاقه است. در ماده 1213 قانون مدنی آمده است که زمانی که مجنون ادواری در حالت افاقه است اعمال حقوقی او نافذ و معتبر است به شرطی که افاقه وی مسلم شود.
ماده 1213 قانون مدنی معتقد است که معامله در حالت جنون حادث شده است و باطل است، در مقابل باید افاقه فرد در زمان انجام معامله ثابت شود. بنابراین معامله مجنون باطل است و قیم او باید در معاملات تصمیم بگیرد.
قانون به دولت در قبال مجنون وظیفه محول کرده است تا برای او قیم در نظر بگیرد.
در مورد مسئولیت مدنی شخص مجنون باید گفت به موجب ماده 7 قانون مسئولیت مدنی شخصی که سرپرستی و قیومیت مجنون را بر عهده دارد باید خسارات وارده را جبران کند. در صورتی که سرپرست و قیم قانونی برای مجنون وجود نداشته باشد به موجب ماده 1216 قانون مدنی خود مجنون مسئول جبران خسارت است. اگر او مالی برای جبران خسارت نداشته باشد، هر زمان که استطاعت مالی پیدا کرد باید خسارت را پرداخت نماید.
مدت زمان حکم حجر
مطابق آنچه که گفته شد اشخاصی که محجور شناخته می شوند اهلیت قانونی ندارند و تا زمانی که شخص در محجوریت به سر می برد سرپرست و قیم قانونی او عهده دار امور مالی محجور است. در چنین شرایطی وقتی شخصی محجور قلمداد می شود و زمان شروع محجور بودن وی به سال ها قبل برگردد، تمام معاملاتی که در طی این سال ها انجام داده است مورد شک قرار می گیرد. به این معنا که آیا این معاملات در زمان حجر او بوده است یا در زمان افاقه و اهلیت وی. در چنین شرایطی قانون برای جلوگیری سوء استفاده از محجور و اموال او معاملات مورد شک را در زمان حجر شخص در نظر می گیرد. به همین علت است که قانون برای تصرف در امور مالی و غیر مالی افراد محجور ممنوعیت قرار داده است، چرا که ممکن است محل سوء استفاده افراد و نزدیکان از شخص محجور شود.
اما پیش از آن که به مدت زمان حجر بپردازیم بهتر است در مورد اثر آن و احکام مربوط به آن پرداخته شود.
اثر حجر و حکم آن
وقتی که حکم بر محجور بودن کسی صادر می شود اثر حجر بر زندگی آن فرد انکار ناپذیر است. مهم ترین و قابل توجه ترین اثر آن منع فرد در تصرف امور مالی و غیر مالی خود است.
همچنین معاملاتی که قبلاً فرد انجام داده است اگر در مورد حجر او در زمان انجام معاملات شبهه وجود داشته باشد، این معاملات از منظر قانون پذیرفته نیست.
از دیگر آثار آن می توان به تعیین قیم در دادسرای سرپرستی برای محجور اشاره کرد. با تعیین قیم همه امور اقتصادی و مالی او به قیم سپرده می شود. قیم مکلف است که فعالیت های مالی خود را بر مبنای مصلحت محجور برنامه ریزی و انجام دهد، همینطور این فعالیت ها زیر نظر دادسرای سرپرستی قرار دارد.
نحوه صدور حکم حجر
شخصی با ادعای محجور بودن یکی از اعضای خانواده و نزدیکان خود به دادگاه مراجعه می کند. دادگاه با وصول دادخواست موضوع را بررسی و تحقیقات لازم را آغاز می کند. اولین و ابتدایی ترین اثبات حجر ارجاع وی به پزشکی قانونی است. همینطور شهادت شهود نیز می تواند در اثبات زود هنگام حجر تأثیر گذار باشد. بعد از آن که دادستان بر حجر فرد تا حدودی اطلاع پیدا کرد، دادگاه خود فرد را احضار می کند. دادگاه با بررسی کلیه مدارک و همچنین پاسخ هایی که از خود فرد دریافت می کنددر مورد محجوریت شخص رأی مقتضی را صادر می کند. اگر حکم مبنی بر محجوریت فرد باشد برای وی سرپرست و قیم در نظر گرفته می شود، از آن به بعد تمامی امورات مالی محجور تحت سرپرستی قیم است، البته با نظر دادستان و مدعی العموم.
انواع حجر و اثر آن
شرایط و نوع حجر عواملی هستند که بر اثر آن نیز تأثیر دارند که هر کدام را مجزا بررسی خواهیم کرد :
حجر خاص و عام )
حجر خاص یعنی فرد محجور در انجام برخی امورات مربوط به خود اهلیت ندارد مانند فرد سفیه. اما در مقابل حجر عام به این معنی است که در تمام امورات خود اهلیت ندارد مانند فرد مجنون که در واقع در هیچ زمینه ای صلاحیت تصمیم گیری ندارد.
حجر قانونی و قضائی )
حجر قانونی به معنای محجور قلمداد کردن کسی است که به حکم قانون اساساً باید محجور باشند مانند افراد صغیر،مجنون و افراد غیر رشید. اما حجر قضائی نوعی است که توسط دادگاه در مورد فردی حکم می شود، که در مورد اتخاذ تصمیم در برخی امورات مالی خود اهلیت لازم ندارد مانند تاجر ورشکسته.
حجر بر نقص اراده )
حجر نقص اراده یعنی فرد قدرت دماعی سالم و قدرت تشخیص و اتخاذ تصمیم را در رابطه با مسائل مالی و اقتصادی خود ندارد. صغیر و سفیه و مجنون در دسته این نوع حجر قرار می گیرد.
حجر حمایتی و سوء ظنی )
گاهی قانون برخی از افراد محجور را تحت حمایت خود قرار می دهد که به این نوع حمایتی نیز اطلاق می شود. این افراد محجورینی هستند که به موجب قانون محجور شناخته شده اند. این حمایت به دلیل عدم سوء استفاده افراد از محجور است. حمایت سوء ظنی نیز در واقع حمایت از طلبکارانی است که تاجر ورشکسته را به عنوان محجور معرفی می کند.
حجر امور مالی و غیر مالی )
حکم حجر و اثر آن ممکن است مربوط به امور مالی یا غیر مالی باشد.
حکم حجر غایت )
منظور از این نوع آن است که محجوریت فرد زمان مشخصی ندارد و ممکن است اثر آن تا پایان زندگی او ادامه پیدا کند مثل حجر مجنون که ممکن است برطرف شود یا خیر.
مستندات حجر
احکام فقهی حجر در موارد گوناگون از آیات متعدد ناشی می شود. در معدودی از احادیث واژه حجر یا مشتقات آن به معنایی نزدیک به مفهوم فقهی آن نشان دهنده آن است که این اصطلاح سابقه بسیاری در احکام فقهی دارد. وجود ابوابی به عنوان حجر در منابع حدیثی و فقهی متقدم و وجود تالیفاتی با این عنوان از محدثان قدیم هم بیان گر این نکته است.
به علاوه احادیث گوناگون دیگری که این اصطلاح را در بردارند از مستندات مهم فقهی احکام این مطلب شمرده می شوند.
حکمت در تشریع
حکمت تشریع در درجه اول حمایت از فرد محجور است یعنی کسانی که به علت کم خردی ممکن است اموال خود را در معرض تهدید قرار دهند. همچنین در درجه بعدی برای جلوگیری از تباه شدن حقوق افراد جامعه به معاملات زیان بار با افراد محجور یا مدیون وارد شوند.
بر همین اساس در متون فقهی در خصوص اسباب آن تقسیم آن به طوری است که حفظ مصالح شخص محجور و ممانعت از ورود وی به معاملات و اوصافی که به منظور حفظ مصالح دیگر افراد مانع اهلیت است. از قبیل افلاس و ورشکستگی.
حجر در معنای فقهی
تامل در منابع فقهی در دوره های گوناگون مبین آن است که حجر به عنوان موضوعی مستقل به تدریج در منابع اولیه مطرح شده و رفته رفته در ساختار کتب فقهی جا باز کرده است.
اسباب حجر
مطابق نظر فقها شش سبب برای حجر وجود دارد : صغر، جنون، رق و بندگی، ورشکستگی، مرض منجر به مرگ ، سفه.
اسباب حجر بسیار است چه کلی باشد چه جزئی، لکن مهم ترین آنها عبارتند از عدم بلوغ، دیوانگی، بردگی، سفاهت، ورشکستگی و بنا بر قول برخی مرض منجر به مرگ به صرف وجود هری کدام از اسبابی که گفته شد بدون نیاز به حکم قاضی (به جز سفه و ورشکستگی) در فرد موجب محجوریت وی می شود. در ورشکستگی و در سفاهت تنها حاکم می تواند به محجوریت حکم دهد.
حجر راهن به عین مرهونه، خریدار نسبت به مبیع قبل از تادیه ثمن و … نیز از دیگر اسباب آن است.
علاوه بر تفلیس از دیگر مهمترین اسباب محجور شدن می توان به جنون، عدم بلوغ و سفه اشاره کرد. فقها این نوع را عام دانسته و به این دلیل که علاوه بر تصرف در امو مالی شامل دیگر تعهدات نیز می شود آن را به این نام می خوانند. نوع خاص آن نیز از منظر فقها به این معنی است که در یک موضوع خاص مثلا امور مالی اهلیت وجود نداشته باشد.
در دیگر ابواب فقهی به صورت پراکنده می توان احکام حجر خاص را علاوه بر عام دنبال کرد. از جمله در موارد بیع، رهن، عتق، مکاتبه، ارث، وصیت، حدود، قصاص و دیات.
البته برخی منابع دیگر اموری را که سبب منع در تصرفات مالی می شود را به این ترتیب قرار داده اند : صغر، برده بودن، جنون.
کلام آخر
در این مقاله کوشیده ایم تا معنای حجر، حکم و آثار آن را تشریح کنیم.همچنین در خصوص رفع حجر و انواع محجور می توانید مقاله رفع حجر را مطالعه نمایید. اگر در این مورد سوال و ابهامی داشته باشید همواره می توانید با گروه وکلای وکیل24 تماس حاصل نمایید.