رفع حجر چیست؟
رفع حجر به معنی برداشتن حکم حجر از شخص محجور است. ولی لازم است در ابتدا بدانیم که اصطلاحاً حجر به چه معناست.حجر به معنی منع و بازداشتن از انجام کار است.از منظر حقوقی حجر یعنی عدم اهلیت استیفا، به این معنی که شخص نمی تواند مستقلاً حقوق مدنی خود را به اجرا بگذارد.در واقع حجر به این ممنوعیت و عدم توانایی می گویند.
حجر بر دو نوع است: حجر عام ، حجر خاص
حجر عام : حجر عام یعنی شخص کاملاً از اجرای حقوق مدنی خود منع شده و برای انجام آن ها احتیاج به یک نماینده دارد. مانند شخص مجنون
حجر خاص : به این معنی که شخص از دخالت در برخی امور و اختیارات خاص خود منع شود و برای انجام آنها نیاز به کمک یک نماینده دارد. برای مثال حجر سفیه که فقط در خصوص امور مالی اختیار ندارد.
افراد محجور از منظر قانون مدنی
حجر و ممنوعیت قانونی از تصرف در امور مالی و حقوق مدنی به دلیل نقص و یا فقدان اراده و تشخیص محجور ایجاد می شود. به همین دلیل است که قانون در صدد حمایت از افرادی که به دلیل سن و سال کم یا اختلال قوای عقلی دچار فقدان هستند برآمده است.
مطابق قانون مدنی سه دسته از افراد محجور شناخته شده و حق تصرف در اموال و حقوق مدنی خود را ندارند :
- صغار
- افراد غیر رشید
- مجانین
صغیر ممیز و معاملات آنها
صغیر ممیز در تعریف حقوقی یعنی شخصی که وجود نرسیدن به سن رشد ولی با تشخیص دادگاه و با حکم رشد رشید شناخته میشود.طی این حکم صغیر ممیز خود شخصاً مسئول اعمال و رفتار خود است و نه هیچ یک از اولیاء یا سرپرستان وی.در بحث معاملات و دادستدهای صغیر ممیز اصل بر رشد فکری و عقلی است و نه بلوغ سنی.
(بلوغ در معنای لغوی یعنی رسیدن.اصطلاحاً بلوغ زمانی حاصل می شود که قوای جسمی صغیر آماده تولید مثل است. همچنین بالغ کسی را گویند که از دوره کودکی گذر کرده و قوای جسمی و غریزه جنسی او به رشد و نمو کافی رسیده باشد.).
اما رشد به چه معناست؟
رشد به معنای آن است که فرد اموال خود را صحیح به کار بگیرد و آن ها را بی فایده به مصرف نرساند.در مقابل شخص رشید شخص سفیه قرار دارد.با این تعریف که سفیه در اموال خود به صورت غیر عقلایی تصرف میکندو آن ها را به درستی اداره و مصرف نمی کند.
مطابق قانون مدنی بعد از رسیدن شخص به سن بلوغ، نمی توان به علت عدم رشد یا جنون حکم حجر تازه بالغ داد. مگر آنکه طی تحقیقات و حتی معاینات جسمی و روانی جنون یا عدم رشد وی اثبات شود.نکته قابل توجه در این رابطه این است که نمیاوان کسی را که به سن قانونی نرسیده است رشید شناخت و از حجر خارج کرد، حتی بعد ار آن که به سن بلوغ رسید.
مطابق رأی وحدت رویه و تفسیر هیأت عمومی دیوان عالی کشور صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ فقط برای تصرف در امور مالی خود باید رشد خود را اثبات کند. در رابطه با سایر امور اثبات رشد نیاز نیست و صغیر شخصاً می تواند دخالت کند. به همین دلیل است که اختیار اموال صغیر بالغ شده بعد از اثبات رشد وی تحت اختیار او قرار میگیرد.
معاملات شخص صغیر و مجنون
مطابق قانون مدنی چنانچه مالی در اختیار شخص مجنون یا صغیر غیر ممیز باشد، مسئولیت تلف یا نقص آن مال بر عهده وی نیست.و جبران خسارت بر مال در درجه اول بر ضمه سرپرست وی است.
قیّم محجورین
در صورت صدور حکم حجر، قانون نصب قیّم را الزامی اعلام کرده است. وظیفه شناسایی و نصب قیّم برای شخص محجور به عهده دادستان است.به این صورت که دادستان با مراجعه به دادگاه صالح افرادی را که صلاحیت قیومیّت دارند را به دادگاه معرفی می کند. مطابق قانون امور حسبی مناسب ترین افراد برای قبول مسئولیت قیومیت والدین فرد محجور تا پیش از ازدواج او هستند. دادگاه می تواند برای نظارت بر اعمال قیّم ناظرانی را قرار دهد تا از سوء استفاده از شخص محجور توسط قیّم جلوگیری شود. همچنین قیّم در مورد تصرف اموال شخص محجور و حقوق مدنی وی آزادی مطلق ندارد و در صورت سوء استفاده از جایگاه خود جزای کیفری و حقوقی در انتظار است.
اعلام خروج محجور مرسوم نیست بلکه با صدور حکم قطعی رفع حجر قیم فرد محجور عزل و دیگر الزامی به اعلام نیست.
بنابر قانون امور حسبی شخص محجور اگر شخص محجور شوهر نداشته باشد پدر و مادر وی با داشتن صلاحیت در قیومیت وی بر دیگران تقدم دارند. اگر محجور شوهر داشته باشد شوهر وی در صورت صالح بودن در قیومیت تقدم دارند.
صدور حکم رفع حجر
فردی که تقاضای رفع حجر دارد با مراجعه به دادگاه صادر کننده حکم حجر در یک ادعا عنوان می کند که از حجر خارج شده و از نظر عقلی سالم و رشید است.دادگاه در مواجهه با این ادعا طی تشریفات و بررسی های لازم و ارجاع فرد به پزشکی قانونی و کسب نظر از این مرجع در مورد اثبات سلامت متقاضی حکم رفع حجر را صادر می کند. پس از این حکم است که رابطه قیم با شخص قطع شده و در واقع عزل می شود و فرد اختیار تصرف در اموال خود را بدست می آورد.
اثر حقوقی رفع حجر
همان طور که گفته شد صدور حکم حرج سبب می شود که شخص از تصرف در اموال و امور مالی خود منع و ایت وظیفه به قیّم وی محول شود. و در مقابل با حکم رفع حجر تمامی این اختیارات به خود فرد بازگردانده می شود و زین پس می تواند مستقلاً در این خصوص دخل و تصرف کند. در واقع حقوق شخصی که با حکم از حجر خارج شده با سایر افراد جامعه یکسان و برابر بوده و محجور بودن وی در گذشته ارتباطی با اختیارات وی پس از رشد ندارد.
ابطال حکم حجر
همان طور که گفته شد رسیدن به سن بلوغ سبب خروج از حجر نمیشود و بعد از بلوغ شخص می تواند در امور غیر مالی خود تصرف داشته باشد.(سن بلوغ برای دختران 9 سال کامل قمری و برای پسران 15 سال کامل قمری است.). ولی برای اینکه شخص محجور بتواند به امور مالی خود رسیدگی کند باید تا رسیدن به سن قانونی یعنی 18 سالگی صبر کند. پس از رسیدن به 18 سالگی فرد می بایست با همراهی یک وکیل به دادگاه مراجعه و درخواست صدور حکم رشد دهد. دادگاه در جریان رسیدگی به دادخواست محجور با ارجاع وی به پزشکی قانونی و انجام تحقیقات محلی، در خصوص احراز رشد تصمیم گیری و در ادامه حجر را باطل می کند.
لازم به ذکر است که در مورد دو مورد دیگر حجر یعنی سفاهت (غیر رشید) و جنون شخص می بایست به دادگاه مراجعه و ادعا کند که از سلامت عقلی برخوردار است و محجور نیست. دادگاه با توجه به گواهی پزشکی قانونی در خصوص سلامت روان و تحقیقات از خود فرد مجنون در مورد سلامت عقل وی تصمیم میگیرد و براساس این تصمیم ممکن است قیم را عزل و اختیارات مالی را به شخص بازگرداند. البته اگر قیّم معتقد به بقای حجر باشد می تواند به این حکم اعتراض کند.
سندیت گواهی پزشکی قانونی جهت اثبات جنون و امثالهم
مسئله جنون یا عدم آن مانند سایر خبرگان این است که اگر خلافش محقق نباشد، معتبر است. اما اگر ثابت گردید که احوالات شخص خلاف این قضیه است دیگر از درجه اعتبار ساقط است.همینطور اگر شخصی را به عنوان مجنون معرفی کنند این چنین است که علاوه بر نظر متخصصان پزشکی قانونی، رئیس دادگاه یا دادرس علی البدل هم از خود شخص در این باره سؤال می کند.
مطابق قانون امور حسبی اثر حجر از تاریخ قطعی شدن حکم اعمال می شود اما اگر وجود علت حجر قبل از تاریخ حکم ثابت شود اثر حجر از تاریخ وجود آن در نظر گرفته می شود.
طبق اظهارات وکلای حقوقی حجر انواع دیگری نیز دارد:
1.حجر حمایتی و سوء ظنی :
زمانی که از محجور در مقابل دیگران حمایت شود به این منظور که دیگران نتوانند از حجر وی سوء استفاده کنند. در مورد اشخاص صغیر، مجنون، غیر رشید به این دلیل که آن ها توانایی اداره امور خود را ندارند، قانونگذار برای آن ها و نزدیکان آن ها محدودیت هایی پیش بینی کرده است. به طور مثال اگر کسی مالی را در اختیار فرد صغیر یا مجنون قرار دهد شخص محجور مسئولیتی در قبال خسارت وارده به مال ندارد.حجر سوء ظنی یعنی حمایت از منافع دیگران در مقابل آسیب های احتمالی وارده از طرف محجور.مانند محجور اعلام کردن تاجر ورشکسته.
2.حجر قانونی و قضائی :
حجر قانونی یعنی قانون افرادی را از اساس و به صورت مستقیم محجور بشناسد. اشخاصی که در قانون محجور شناخته شده اند عبارتند از صغیر، غیر رشید، مجنون
حجر قضائی حجری است که توسط دادگاه بر آن حکم داده شود مانند حجر تاجر ورشکسته.
3.حجر ناشی از فقدان یا نقص اراده :
اگر فردی به دلیل فقدان قوه درک، شعور و اراده محجور شناخته شوند از این نوع حجر است مانند حجر صغیر ممیز و سفیه.
4.حجر در خصوص امور مالی و غیر مالی :
حالتی از حجر است که فرد تنها در امور مالی اهلیت ندارد مانند حجر سفیه. اما گاهی هم در امور مالی هم غیر مالی شخص فاقد توانایی و اهلیت است مانند حجر صغیر و مجنون.
5.حجری که پایان معینی ندارد و یا ندارد :
نوعی از حجر است که عدم اهلیت فرد محجور محدود به زمان مشخصی نیست مانند محجوریت مجنون. در مقابل برخی از حالات محجوریت در مدت محدودی به پایان می رسند مثل محجور یودن صغیر با رسیدن به سن بلوغ و رشد.
اقسام افراد محجور
پیش تر گفته شد که از منظر قانون افراد محجور بر سه قسم صغار، سفیه و مجانین هستند. در ادامه به شرح هر یک می پردازیم.
- صغیر که خود بر دو نوع صغیر غیر ممیز و صغیر ممیز است :
ابتدا به معنای تمیز در حقوق فقهی می پردازیم:
تمیز به معنای تشخیص است.در مبحث انواع صغار تمیز از آنجا اهمیت دارد که صغیر قوه تشخیص سود از زیان و خوب از بد را دارد یا خیر. قوه تمیز اشخاص صغار در سنین مختلف متفاوت است. البته در افراد مختلف سن معیاری برای تشخیص همه امور نیست، چرا که ممکن است در مورد یک موضوع خاص افراد در سن یکسان تشخیص متفاوتی داشته باشند. به همین دلیل است که برخی فقهای امامیه اعتقادشان بر این است که صغیر ممکن است در امری ممیز و در امر دیگری غیر ممیز باشد. از نظر مدنی سن معینی برای قوه تمیز در نظر گرفته نشده است. اما انجام امور حقوقی مستلزم قوه تشخیص و اراده است فلذا انجام اعمال حقوقی مبتنی بر وجود قوه تمیز در شخص است.
1.صغیر غیر ممیز : از زمان نوزادی تا هفت سالگی کودک صغیر غیر ممیز است که هیچ اختیاری از خود ندارد و قوه تشخیص صحیح از غلط را ندارد. چرا که افعال قضائی که دارای اعتبار قانونی هستند از اسباب تعهد قرار داده شده اند، و به همین دلیل است که تمامی اعمال حقوقی فرد صغیر غیرممیز باطل است. زیرا صغیر غیر ممیز قوه تمیز و اراده اعمال حقوقی ندارد و اعمال حقوقی وی باطل محسوب می شوند.
2.صغیر ممیز : بعد از هفت سالگی تا زمان بلوغ یعنب هجده سالگی فرد صغیر ممیز است.صغیر ممیز خوب را از بد تشخیص و با کسب اجازه از ولی و قیّم خود می تواند امور حقوقی خود را انجام دهد.
- سفیه (غیر رشید) : کسی که در مال خود تصرف عقلانی ندارد و یا به عبارت ساده تر اسرافکار است و اموال خود را در راه صحیح صرف نمی کند.تشخیص رشید از غیر رشید براساس معیارهای پذیرفته شده در عرف جامعه است و حکم به آن در حیطه وظایف دادگاه است.برای این منظور می بایست از مشورت یک وکیل بهره برد.
- مجنون : فردی که قوه عقل و درک نداشته و اختلال مغزی دارد مجنون قلمداد می شود. جنون درجات مختلفی دارد ولی برای صدور حکم حجر هر شدتی از آن قابل استناد است.
مرجع صالح رسیدگی به دعوای رفع حجر
مطابق بند 12 ماده 4 قانون حمایت خانواده، دادگاه صالحی که بتواند به دعاوی رفع حجر رسیدگی کند دادگاه خانواده است. برای طرح دعوی خواهان باید درخواست خود را از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضائی ثبت کند تا به دادگاه خانواده ارجاع دهد.
مدارک لازم جهت ثبت دادخواست و طرح دعوی رفع حجر
1.تصویر گواهی دادنامه مربوط به صدور حکم حجر (اختیاری)
2.تصویر گواهی کارشناسی پزشکی قانونی (اختیاری)
- مدارک هویتی از حمله کارت ملی
چنانچه مدارک اختیاری در دسترس نبود می توان موارد زیر را ارائه کرد :
1.استعلام نظریه پزشکی قانونی
2.تحقیقات محلی
3.استماع شهادت شهود و مطلعین
4.شماره پرونده استنادی
5.سایر دلایل و مستندات
رکلام آخر
مصادیق و احکام حجر و رفع حجر، شرایط احراز و اثبات آن در مقاله به تفصیل شرح داده شد. چنانچه سوال و ابهامی در مورد حجر و رفع حجر پیش آمده است، وکلای وکیل24 همواره پاسخگوی متقاضیان هستند.